عفونت های گوش داخلی
نوریت وستیبولار و لابیرنتیتیت اختلالاتی هستند که از التهاب ناشی از عفونت گوش داخلی یا اعصابی که گوش داخلی را به مغز متصل مرتبط می سازند؛ منشا می گیرند. این التهابات انتقال اطلاعات حسی را از گوش به مغز مختل می کند. سرگیجه ،منگی و عدم تعادل یا مشکلات بینایی و شنوایی ممکن است در نتیجه این اختلال ایجاد شوند.
عفونت های گوش داخلی معمولا ویروسی هستند؛ در موارد نادری نیز علت باکتریایی وجود دارد ولی عفونت های گوش میانی اغلب با منشا باکتریایی در کودکان هستند و اطراف پرده ی گوش را درگیر می کنند.
ساختار و عملکرد گوش داخلی
گوش داخلی شامل سیستمی از مجاری و ساک هایی حاوی مایع به نام لابیرینت است. لابرینت دو وظیفه دارد : شنوایی و حفظ تعادل
وظیفه ی حلزون گوش شنیدن است که از مجرایی حلزونی شکل و حاوی مایع تشکیل شده است که به عصب گوش منتهی می شود؛ این عصب سیگنال های صوتی را به مغز منتقل می کند.
وظیفه ی ارگان های سیستم وستیبولارحفظ تعادل است. مایعات و سلول های مویی مجاری نیم دایره ای حلقه ای شکل و اتریکول و ساکول ساکی شکل ، اطلاعات مربوط به حرکت سر را برای مغز جمع آوری و فراهم می کنند. سیگنال ها ازلابیرنت به مغز از طریق عصب دهلیزی- حلزونی ( هشتمین عصب کرانیال) که دو انشعاب دارد ،منتقل می شود. یک انشعاب پیام ها را از ارگان شنوایی که همان عصب حلزونی است و انشعاب دیگر پیام های ارگان های تعادلی را که همان عصب دهلیزی است ؛ به مغز منتقل خواهدکرد.
مغز سیگنال های تعادلی دریافتی از عصب وستیبولار گوش چپ و راست را با هم ادغام می کند. زمانی که یک سمت دچار عفونت باشد؛ سیگنال اشتباه ارسال خواهدکرد. بنابراین مغز اطلاعات نادرستی را دریافت خواهدکرد که منجر به سرگیجه و منگی وگیجی می شود.
نوریت (التهاب عصب) انشعابی را که مربوط به حفظ تعادل است درگیر می کند و به سرگیجه و گیجی و منگی منجر می شود؛ اما هیچ تاثیری روی شنوایی ندارد. عبارت نورونیتیت ( آسیب به نورونهای حسی گانگلیون وستیبولار) نیز در این مورد به کار برده می شود.
لابیرنتیتیت (التهاب لابیرنت) زمانی رخ می دهد که عفونت هر دو انشعاب عصب دهلیزی- حلزونی را درگیر کرده باشد .در این حالت تغییرات حساسیت شنوایی فرد علاوه بر سرگیجه و گیجی و منگی ایجاد می شود.
عفونت های ویروسی و باکتریایی
عفونت های گوش داخلی که علت ایجاد نوریت یا لابیرنتیتیت وستیبولار به شمار می روند؛ عموما ویروسی هستند تا باکتریایی. اگرچه ممکن است علائم عفونت های ویروسی و باکتریایی به هم شبیه باشن، اما درمان آن ها با هم متفاوت است. بنابراین تشخیص کامل توسط یک متخصص بسیار مهم است.
تعاریف
لابیرنتیتیت باکتریایی:
عفونت باکتریایی زمانی که گوش میانی یا استخوان اطراف گوش میانی را آلوده کرده باشد؛ نوعی سم تولید می کند که به گوش داخلی از طریق دریچه های گرد و بیضی حمله خواهد کرد که ممکن است حلزون گوش، سیستم وستیبولار یا هردو را ملتهب می کند.
عفونت ویروسی (نوریت و لابیرنتیتیت ویروسی) :
عفونت ویروسی گوش داخلی از عفونت باکتریایی، متداول تر است، ولی کمتر شناخته شده است. این عفونت ممکن است نتیجه یک بیماری سیستماتیک که کل بدن را درگیر می کند( همانند مونونوکلئوز عفونی و سرخک ) یا اینکه عفونت تنها محدود به لابیرنت یا عصب دهلیزی- حلزونی باشد.
به طور معمول، تنها یک گوش درگیر خواهدبود. برخی از ویروس ها که در نوریت وستیبولار یا لابیرنتیتیت دخیل هستند؛ شامل ویروس هرپس (همانند ویروسی که موجب گلودرد در سرماخوردگی یا آبله مرغان و زونا) و آنفولانزا، سرخک، سرخجه، اوریون، فلج اطفال، هپاتیت واپستین بار(Epstein-Barr ) می شوند.
به این دلیل که نمونه برداری از لابیرنت بدون تخریب آن بسیار مشکل است، برخی از ویروس های تاثیرگذار دیگر ممکن است هنوز ناشناخته باشند. به دلیل اینکه عفونت گوش داخلی اغلب توسط یک ویروس ایجاد می شود؛ قادر است؛ فرآیند خود را انجام دهد و به شکل خفته در عصب قرار بگیرد که در زمان دیگری مجددا فعالیت خود را آغاز کند. در حال حاضر هیچ راهی جهت پیش بینی اینکه فعالیت ویروس مجددا شروع می شود یا خیر وجود ندارد.
لابیرنتیتیت چرکی :
لابیرینتیت چرکی رواج کمتری دارد و در آن ارگانیسم های باکتریایی خود به لابیرنت حمله می کنند. عفونت از گوش میانی یا مایع مغزی سرچشمه می گیرد و منجر به مننژیت باکتریایی می شود. باکتری از طریق گوش میانی وارد مجرای حلزونی یا کانال شنوایی داخلی میشود؛ یا اینکه یک فیستول (بازشدگی غیر طبیعی) در کانال نیم دایره ای افقی، آن را ایجاد می کند.
علائم و شروع نوریتیت یا لابیرینتیت ویروسی
علائم نوریت ویروسی ممکن است خفیف یا شدید باشند، بنابراین وقوع یک سرگیجه بسیار خفیف تا احساس دوران بسیار شدید امکان پذیر است. در ضمن این بیماری ممکن است با نشانه های دیگری همچون حالت تهوع، استفراغ، عدم تعادل، مشکلات بینایی و مشکل در تمرکز همراه باشد. گاهی علائم آنقدر شدید هستند که توانایی نشستن و برخواستن را نیز تحت تاثیر قرار می دهند. لابیرینتیت ویروسی نیز علائم مشابهی دارد؛ ضمن اینکه وزوز (احساس صدای زنگ یا هر صدای اضافه ای در گوش) و کاهش شنوایی نیز وجود خواهدداشت.
مرحله حاد:
شروع علائم معمولا بسیار ناگهانی و به همراه سرگیجه شدیدی که به یک دفعه و در طول کارهای روزمره گسترش پیدا می کند، می باشد . در موارد دیگر، علائم از هنگامی که شخص صبح از خواب برمی خیزد؛ وجود دارند. شروع ناگهانی این علائم ممکن است بسیار ترسناک باشند. بسیاری از افراد در همان روز به پزشک مراجعه می کنند.
مرحله مزمن:
پس از طی مدت زمان ریکاوری تدریجی که ممکن است چند هفته به طول بیانجامد، بسیاری از افراد به طور کامل از شر علائم خلاص می شوند، اما دسته ای دیگر که ویروس به عصب وستیبولار آن ها آسیب زده است؛ منگی و سرگیجه مزمن را تجربه خواهند کرد.
بسیاری از افراد مبتلا به نوریت یا لابیرنتیتیت مزمن به سختی قادر به توصیف علائم خود هستند و اغلب از این موضوع ناامید شده اند. به این دلیل که علیرغم اینکه کاملا سالم به نظر می رسند؛ احساس خوبی ندارند. بدون هیچ دلیل خاصی، آن ها مشاهده می کنند که فعالیت های روزمره ای همچون قدم زدن اطراف یک مغازه، استفاده از کامپیوتر، حضور در شلوغی، ایستادن زیر دوش آب با چشمان باز یا برگرداندن سر به سمت افراد سر میز شام، برایشان سخت و دشوار است.
برای برخی از افراد کار کردن سخت به نظر می رسد؛ به این دلیل که احساس عدم موقعیت آگاهی یا مبهم بودن به همراه اختلال در تمرکز و تفکر به صورت همیشگی در آن ها وجود دارد.
تشخیص و درمان
هیچ آزمایش دقیقی جهت تشخیص نوریت وستیبولار یا لابیرنتیتیت وجود ندارد. بنابراین، پروسه ای از حذف علل مختلف جهت تشخیص مورد نیاز است. به این دلیل که علائم ویروسی شدن گوش داخلی معمولا با مشکلات دیگر پزشکی تشابهات زیادی دارد، یک بررسی کامل جهت حذف دیگر دلایل سرگیجه همچون صدمه به سر، سکته مغزی، بیماری قلبی عروقی، آلرژی، علائم جانبی داروهای با نسخه یا بدون نسخه(مانند، استفاده از الکل، تنباکو، کافئین و داروهای غیرقانونی)، اختلالات عصبی و استرس مورد نیاز است.
درمان در حالت حاد
زمانی که احتمال بیماری های دیگر حذف شدند و مشخص شد که علائم با نوریت وستیبولار و لابیرنتیتیت مرتبط است؛ داروهایی جهت کنترل حالت تهوع و سرکوب سرگیجه در حالت حاد تجویز می شود. برای مثال بنادریل (دیفن هیدرامین)، آنتیورت (مکلیزین)، فنرجن (پرومتازین هیدرو- کلراید)، آتیوان (لورازپام) و والیوم (دیازپام) از این دسته داروها هستند. دیگر داروهایی که ممکن است تجویز شوند؛ استروئیدهایی همچون پردنیزون، یک داروی ضد ویروس به نام آسیکلوویر یا آنتی بیوتیک هایی همچون آموکسیسیلین در صورت آلودگی گوش میانی هستند. اگر حالت تهوع به اندازه کافی جدی باشد که موجب کم آبی بدن شود؛ مایعات وریدی به بیمار تزریق می شود.
اگر درمان به سرعت انجام شود بسیاری از عفونت های گوش داخلی هیچ آسیب ماندگاری را ایجاد نمی کنند. اما در برخی موارد، کاهش شنوایی دائمی ایجاد می شود که میزان آن ممکن است از کم تا زیاد باشد. البته گاهی نیز ممکن است آسیب جدی به سیستم وستیبولار وارد شود.
سرگیجه پوزیشنال یا BPPV نیز ممکن است نوع ثانویه سرگیجه باشد که به دلیل نوریت یا لابیرنتیتیت ایجاد می شود و امکان دارد که به حالت مزمن در بیاید. لابیرینتیت امکان دارد؛ سبب ایجاد هیدروپس آندولنفاتیک (نوسانات ناهنجار در مایع گوش داخلی که آندولنف نامیده می شود) که سال های بعد پدیدار می شود، باشد.
تشخیص و درمان در حالت مزمن
اگر علائم ماندگار شوند، آزمون های بیشتری ممکن است جهت کمک به تشخیص اینکه آیا اختلال وستیبولار درست تشخیص داده شده است یا نه و مشخص کردن محل دقیق ضایعه در سیستم وستیبولار لازم است. این آزمون های اضافی معمولا شامل: آزمون های ارزیابی شنوایی و الکترونیستاگموگرافی (ENG) یا ویدئونیستاگموگرافی (VNG) است که تغییرات مختلف را در عملکرد دو طرف بررسی می کند. پتانسیل های برانگیخته عضلانی وستیبولار یا VEMP ممکن است؛ جهت تشخیص آسیب به بخش خاصی از عصب وستیبولار پیشنهاد شود.
پزشکان و شناسان نتایج آزمون ها را جهت تشخیص درست، بررسی می کنند. اگر آسیب دائمی به شنوایی رخ دهد، استفاده از سمعک مورد نیاز است. اگر وزوز گوش نیز وجود داشته باشد باید برای آن نیز درمان مناسب انجام شود.
اگر علائم سرگیجه و عدم تعادل در ماه های متوالی مزمن و ماندگار باشند، تمرینات توانبخشی وستیبولار (که نوعی درمان فیزیکی است)، ممکن است جهت آموزش مجدد مغز در جهت به دست آوردن توانایی برقراری تعادل تجویز شود. معمولا مغز، در پروسه ای به نام “جبران پذیری”، با سیگنال های جایگزینی که از لابیرینتیت یا نورتیت منشا می گیرد ؛ منطبق خواهدشد. تمرینات توان بخشی وستیبولارفرآیند جبران پذیری را سرعت می بخشد.
پس از ارزیابی، تمرینات توانبخشی وستیبولار که برای خود شخص طراحی شده است ، انجام می شود. بسیاری از این تمرینات به تنهایی و در منزل قابل انجام است. اگرچه درمانگر مشاهده و انجام تغییرات در تمرینات مختلف را ادامه خواهد داد. معمولا توصیه می شود که در طول انجام درمان فیزیکی، داروهای وستیبولار قطع شوند؛ به این دلیل که داروها با قابلیت جبران پذیری مغز مقابله خواهدکرد.
تمرینات ممکن است درمانی سریع را ایجاد کند، ولی تغییرات قابل توجه چندین هفته بعد رخ خواهد داد. برخی از افراد باید تمرینات را چندین سال جهت حفظ حالت مطلوب عملکرد گوش داخلی ادامه دهند. درحالیکه برخی دیگر قادر هستند بدون هیچ مشکل دیگری تمرینات را متوقف کنند. مسئله کلیدی در تطبیق موفق بستگی به تلاش فرد در ادامه تحرک دارد. نشستن یا دراز کشیدن با سر ثابت، با اینکه بسیار راحت است؛ اما فرآیند تطبیق را کند می کند یا مانع آن می شود.