مراقبت از خود
دوستان و اعضای خانواده که از بیماران وستیبولار در خانه، مراقبت میکنند، خود نیز به مراقبت احتیاج دارند.
سلامت یکی از عزیزان شما به صورت عینی و حقیقی در خطر است و عامل قوت قلب و حیات او، شما هستید. این موضوع سبب ایجاد فشار و مسئولیت زیادی بر دوش شما است. آیا میدانید که چگونه باید دوام بیاورید، چطور قوی بمانید و چطور از پس این مسئولیت بربیایید؟
مراقب، کسی است که از دوستی یا یکی از اعضای خانواده که درگیر بیماری مزمن است و به مراقبت احتیاج دارد؛ نگهداری میکند. مهم نیست که بیمار درگیر نقص سیستم وستیبولار یا بیماری دیگری باشد؛ منابع حمایتی بسیاری برای بیماران در دوره تجربه بیماری وجود دارد. در بیشتر مواقع، علی رغم نقش حیاتی فرد مراقب در روند بهبود بیمار، او به کلی نادیده گرفته میشود.
مسیر رسیدن به بهبودی، مسیری پر از فراز و نشیب و اتفاقات غیرقابل پیشبینی است. مسیر بهبودی، اغلب با تشویش و اضطراب همراه است چرا که پر از تغییراتی است که باید خود را با آن وفق داد. متاسفانه ممکن است احساسات و ناامیدی شما مانع از پیشرفت این مسیر شود. این مقاله در تلاش است که به شما بینشی درباره آنچه که انجام میدهید، آنچه که هستید و به آن تبدیل میشوید و اهمیت فداکاریهای شما، ارائه کند. این مقاله درصدد ارائه راهکارهایی برای مدیریت این نقش خستگیناپذیر و همیشگی است. با این حال باید گفت که هیچ راهکار جادویی و راهحل سادهای برای این کار وجود ندارد. این فرآیند، مسیری دشوار است اما میتوان به آن به چشم فرصتی برای رشد و بینش و عمیق شدن رابطه بین شما نگاه کرد و آن را الهام بخش دانست.

اطلاعات خود را بالا ببرید.
تا جایی که می توانید در قرارملاقات بیمار با پزشک معالج، شرکت کنید. سوالات و دغدغههای خود را بنویسید و در طول این جلسات، یادداشت بردارید. درمورد تشخیص پزشک درباره وضعیت سلامت بیمار از منابع معتبری (مانند سایت های معتبر پزشکی) اطلاعات کسب کنید. از عزیزان خود درباره تجربه آنها سوال بپرسید. در این مدت که احساس ناتوانی میکنید، اطلاعات شما به کمک شما میآیند. با داشتن اطلاعات، به بسیاری از این مسائل ناشناخته پی خواهید برد.

بدون احساس عذاب وجدان از خودتان مراقبت کنید.
مراقبت از خود ربطی به خودخواه بودن ندارد. بلکه صرفاً کاری است که باید از روی درایت انجام شود. دربسیاری از موارد، افراد مراقب به حدی درگیر نگهداری از فرد بیمار هستند که مراقبت از خود را فراموش میکنند یا اصلاً وقتی ندارند که به خودشان برسند. اما باید بدانید که اگر به سلامت جسمی و روحی خود توجه نکنید، نمیتوانید برای خود یا عزیزانتان کاری کنید و مفید باشید. رعایت نکات ابتدایی مانند داشتن تغذیه سالم و خواب کافی، ضروری است. علاوه بر این ورزش کردن نیز برای احساسات گوناگون شما در این دوران، یک منبع تسکیندهنده و انرژیبخش است.
از محدودیتهای خود آگاه باشید و به آنها توجه کنید. به این مساله به عنوان «تعادل آگاهی» خود نگاه کنید. به عنوان مراقب، تعادل آگاهی به معنای شناخت و درک نقاط قوت و ضعف خود و عزیزان شما است. شما باید سعی کنید که همراه و همزمان با تلاش فرد بیمار برای رسیدن به تعادل جسمانی، خود نیز به تعادل برسید. مرزهایی تعیین کنید. با رسیدگی به جنبههای مختلف زندگی خود که به عزیزانتان مرتبط نیست، از فردیت خود محافظت کنید و به خودتان بپردازید. به سراغ فعالیتها و سرگرمیهایی بروید که از آنها لذت میبرید. برای این فعالیتها و برای استراحت خود، زمانی اختصاص دهید. در صورت لزوم، از دیگران بخواهید که به شما کمک کنند.
نه تنها نسبت به عزیزان خود، بلکه نسبت به خودتان نیز صبر پیشه کنید. اطلاعات، تغییرات و مسائل نامشخص زیادی وجود دارند که باید از آنها آگاه شوید. شما نگران و مضطرب هستید؛ پس به خودتان اجازه دهید که اطلاعات را جمعآوری کرده و از خودتان مراقبت کنید و استراحت کنید. تمرینهای مدیتیشن، ذهنآگاهی یا یوگا را شروع کنید. ممکن است بتوانید این فعالیتها را به همراه فرد بیمار انجام دهید. این کار برای هردوی شما، بسیار مفید خواهد بود و فرصتی است که روی ایجاد یک تعادل متقابل در زندگیتان، کار کنید.

راههای ارتباطی را باز بگذارید.
مطمئناً شما عزیزان خود را دوست دارید و از آنها مراقبت میکنید اما داشتن احساساتی مانند ترس، غم، خشم و رنجش طبیعی است. فضایی برای خود و عزیزانتان اختصاص دهید. علاوه بر این فرصتی برای مشاوره، گروههای حمایتی و/ یا پیوندهای مذهبی برای ابراز احساسات خود فراهم کنید. یک همکاری را شروع کنید و به کار گروهی بپردازید. زمان مشخصی را در هر هفته تعیین کنید که با یکدیگر در ارتباط باشید. سعی کنید این ارتباط زمانی انجام شود که هردوی شما آرام و آماده صحبت هستید. (یعنی بهتر است که بعد از یک جلسه طولانی وسخت با پزشک یا بعد از یک جلسه فیزیوتراپی خستهکننده یا بعد از بحث و مشاجره، این کار را انجام ندهید.)
در این مدت محبت، بخشش و پذیرش خود را از یکدیگر دریغ نکنید. درباره مواردی که مفید و مضر بودهاند، صحبت کنید و بازخورد ارائه دهید. پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت فعلی مطرح کنید. برای ارتباط با یکدیگر، یک زبان خصوصی با حرکات و/ یا کلمات خاص طراحی کنید. از این زبان، هنگام دشوار بودن صحبت، برای رساندن منظور خود استفاده کنید. به فعالیتهایی بپردازید که پیش از این، از انجام آنها با هم لذت میبردید. ممکن است در صورت لزوم مجبور باشید تغییراتی در این فعالیتها اعمال کنید. اگر انجام این فعالیتها برای بیمار دشوار است، فعالیتهای مشترک جدیدی در نظر بگیرید.

برای از دست دادن ها، سوگواری کنید.
بیمار تنها فردی نیست که عذاب میکشد. هردوی شما احساس فقدان و درد «از دست دادن» را تجربه میکنید مانند: از دست دادن عملکرد، فعالیتها، کیفیت زندگی ، آزادی و از دست دادن تعریفی که از خودتان دارید. ممکن است با از دست دادن این موارد، دیگر خودتان و زندگی قبل از این اتفاقات را فراموش کرده باشید. برخی از جنبههای زندگی شما مانند قبل است اما بقیه جنبهها، دستخوش تغییر خواهند شد. برخی از این فقدانها، ممکن است موقتی و برخی دیگر همیشگی باشند. برای کنار آمدن با این فقدانها، وقت بگذارید. شاید مطالعه درباره مراحل «سوگ» برای شما موثر و مفید باشد؛ چرا که این احتمال وجود دارد که خودتان را در یکی از این مراحل ببینید. مراحل سوگ عبارتند از: انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و پذیرش. (برای اطلاعات بیشتر به مراحل اندوه الیزابت کوبلر-راس رجوع کنید.)
بهبود و سلامت عزیزانتان به حمایت و حضور شما بستگی دارد. پس تعادل خود را پیدا کنید که قادر باشید به آنها برای رسیدن به تعادل و سلامتشان کمک کنید.
